ديوار...

ساخت وبلاگ
عاقبت تقدیر بین ما دوتا دیوار ساخت از منه آزرده دل دیوانه ی بیمار ساخت

عاقبت عشقت مرا رسوای این دنیا کرد دور شدم از چشم تو من ماندمو ی کوه درد

خاطراتت میزند آتش به قلبو جان من روح من را میبرد پیش تو ای مهربان من 

من هنوزم میپرستم چشم زیبای تو را عشق تو بر من جفا کرد بیوفا با من چرا

من غرورم را شکستم تا منو تو ما شویم  

از خودم هر بار گذشتم تازه هم شیدا شویم

من هنوزم میپرستم چشم زیبای تو را عشق تو بر من جفا کرد بیوفا با من چرا

حال که از چشم تو و عشق تو من دور شدم

آنقدر محو تو بودم دگر کور شدم

آن زمانی که نگاهت را به قلبم کاشتم کاش میفهمیدی عاشقانه دوستت داشتم

کاش میشد خاطراتت را فراموش کنم

آتش عشق تو را هر لحظه خاموش کنم

آنقدر دیوانه وار دور تو میچرخیدم تازه فهمیدم چقد بیهوده میجنگیدم

 بیهوده میجنگیدم بیهوده میجنگیدم

 من غرورم را شکستم تا منو تو ما شویم  

از خودم هر بار گذشتم تازه هم شیدا شویم

من هنوزم میپرستم چشم زیبای تو را عشق تو بر من جفا کرد

بیوفا با من چرا

همیشه با همیم.....
ما را در سایت همیشه با همیم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kaffea بازدید : 197 تاريخ : چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت: 21:48