پر از وحشت...

ساخت وبلاگ
دیشب تا صبح پر از وحشت سر شد...

خیلی زیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد

امیدوارم صدام از محدوده خوابم بیرون نزده باشه!!!

هنوزم شبام با ترس لو رفتن "خودم و خودت" سر میشه...!!!

هنوزم با ترس پدر...!!!!

بعضی وقتا فکر میکنم چقدر بچه بودم!!!!!

چقدر بچه گانه میترسیدم!!!!

چقدر بچه گانه سکوت میکردم!!!!

چقدر بچه گانه دروغ میگفتم!!!!!!

چقدر بچه گانه حرفام رو قورت میدادم!!!!!

بعضی وقتا فکر میکنم، ای کاش جسارت الانم را اون موقع داشتم...

کاش تموم روزای خوب جوونیم رو با فکر "نیفتادن از چشم "پدر" " نمیگذروندم...

پ.ن. به فرزندانم خواهم آموخت، از چشم دیگران افتادن بهتر از افتادن زندگی از چشمان شماست...

+ نوشته شده در  چهارشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۶ساعت 9:26&nbsp توسط خودت  | 
همیشه با همیم.....
ما را در سایت همیشه با همیم.. دنبال می کنید

برچسب : وحشت, نویسنده : kaffea بازدید : 207 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 13:59