من بودم و تو بودي و...

ساخت وبلاگ
ديشب تا صبح كنارم بودي...

هديه روز مردت رو جلوي همه بهت دادم...

بت خودم ميگفتم ديگه از هيچ كس نميترسم!!!

حتي از آقاجون!!!!

بايد همه بفهمن دنياي من كيه...

جلوي همشون هديه ات رو بهت دادم و هيچ كس هم حرفي نزد!!!

همه دوستان جمع بودن(كل اكيپ قديم...) و به شدت بهمون خوش گذشت...

يجوري كه دلم نميخواست صبح بشه...

ولي شد

و من صبحم رو تو آغوش ديگري بخير گفتم...

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۶ساعت 11:58  توسط خودت  | 
همیشه با همیم.....
ما را در سایت همیشه با همیم.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kaffea بازدید : 209 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 11:27